معرفی نمایش صوتی جمجمه‌ای در کانه مارانمایش صوتی جمجمه‌ای در کانه مارا دومین قسمت از سه‌گانه‌ی «لی‌نین» به قلم مارتین مک دونا است. در این نمایشنامه به روایتِ عجیب و رازآلود میک داد گوش می‌سپاریم که وظیفه دارد تا اجساد را از قبرستان کلیسا بیرون آورد تا جا برای جسدهای تازه فراهم شود. زمانی که نوبت به بیرون کشیدن جسد همسر خودش می‌رسد، پخش شدن شایعه‌هایی عجیب‌وغریب به ناگهان همه چیز را تغییر می‌دهد. گفتنی‌ست این اثر نامزد دریافت جایزه‌ی لارنس الیویه شده است.
درباره نمایش صوتی جمجمه‌ای در کانه مارا:
همه‌ی داستان نمایش صوتی جمجمه‌ای در کانه مارا (A Skull in Connemara) از قبرستانی نه چندان بزرگ در منطقه‌‌ی گَلوِی آغاز شد. میک و مرتین، دو مسئول نبش قبر مردگان، هر سال پاییز، به مدت یک هفته وظیفه داشتند تا استخوان‌های مردگان قدیمی را از دل خاک بیرون آورند و همه‌ی این ماجراها هم به این قصد صورت می‌گرفت تا در قبرستان برای مردگان جدید فضای بیشتری ایجاد شود.
هر روز برای میک و مرتین به یک منوال می‌گذشت. آن‌ها صبح خود را با صحبت راجع به آب‌وهوا آغاز می‌کردند؛ به مضحک‌ترین شیوه‌ای که بتوانید آن را تصور کنید. درواقع مرتین هر بار این بازی را راه می‌انداخت تا بتواند بدون پرداختن پول کمی از ویسکی میک بنوشد. و این اتفاق شاید به دلیل نیاز میک به هم‌صحبت یا از سر مهربانی او مدام تکرار می‌شد.
اما امسال پاییز نبش قبر مردگان با سال‌های پیش تفاوتی اساسی داشت؛ میک به استخوان‌های همسر خودش رسیده بود و حالا باید آن‌ها را از دل خاک بیرون می‌کشید، به کناری می‌انداخت تا جا برای مردگان جدید باز شود. استخوان‌های همسر دوست‌داشتنی‌اش؛ همسری که هفت سال پیش در یک تصادف جان خود را از دست داده بود. (و یا حداقل چنین گفته می‌شد که در اتفاقی چنین جان خود را از دست داده است…)
از همین زمان بود که شایعاتی عجیب‌وغریب دهان به دهان چرخید؛ حرف‌هایی که شک به جان هر شنونده‌ای می‌انداخت. این که اصلاً تصادفی در کار نبوده و میک همسرش را به قتل رسانده است. پس از ردوبدل شدن چنین سخن‌هایی بود دیگر هیچ‌چیز به حالت سابق برنگشت. حال این که واقعیت امر چه بود، آیا میک تنها بازیچه‌ی شایعات شده بود و یا قتلی رازآلود در کار بود، ماجرایی‌ست بس مفصل که برای فهم آن باید به نمایش صوتی جمجمه‌ای در کانه مارا گوش بسپارید.
مارتین مک دونا (Martin McDonagh) در این اثر شنیدنی شخصیت‌هایی فاسد و چه‌بسا ابله را با ظرافت و هوشمندی مثال‌زدنی برایمان به تصویر می‌کشد و با طنزی تلخ و گزنده که منحصر به خود اوست، ما را به تأمل وا می‌دارد. گفتنی‌ست این اثر اولین بار در سال 1997 منتشر شد و دومین بخش از سه‌گانه‌ایست که آن را به نام «نمایشنامه‌های سه‌گانه‌ی لی‌نین» می‌شناسیم. این داستان نیز همچون دیگر آثار این نویسنده سهمی از خون و خشونت دارد و شخصیت‌هایی را به تصویر می‌کشد که اغلب خواسته و ناخواسته به ابراز خشم خود می‌پردازند.
نکوداشت‌های نمایش صوتی جمجمه‌ای در کانه مارا:
– کمدی سیاه درخشان. (Civic Theatre)
– با حس رضایت‌بخشی از تسلط و چیره‌دستی. (گاردین)
– یک شاهکار. (Spectator)
نمایش صوتی جمجمه‌ای در کانه مارا مناسب چه کسانی است؟
اگر به نمایشنامه‌های درام و رازآلود علاقه‌مند هستید، از مخاطبان اصلی این کتاب صوتی خواهید بود.
با مارتین مک دونا بیشتر آشنا شویم:
مارتین مک دونا به سال 1970، در لندن و در خانواده‌ای ایرلندی به دنیا آمد. چهارده ساله بود که با دیدن یکی از آثار دیوید ممت بر صحنه‌ی نمایش، شیفته‌ی تئاتر شد و تصمیم گرفت نویسنده شود. تحصیل را نیمه‌کاره رها کرد و با شور و شوقی وصف‌ناپذیر به نوشتن پرداخت. طی مدت زمانی کم، ده‌ها طرح و قصه‌ی سینمایی نوشت و برای هر تهیه‌کننده‌ای که می‌شناخت ارسال کرد؛ آثار او همگی بدون استثنا رد شدند! بعد از این روی به نمایشنامه‌نویسی آورد، و شش اثر خلق کرد که به سرعت شهرتی فراوان کسب کردند و بدل به کلاسیک‌های تئاتر انگستان گشتند.
مشهورترین کار در میان این شش اثر، ملکه‌ی زیبایی لی‌نین نام دارد. از دیگر آثار مهم مارتین مک دونا می‌توان بدین عناوین اشاره کرد: «مرد بالشی، مراسم قطع دست در اسپوکن، مأمورهای اعدام، یک ماجرای خیلی خیلی خیلی سیاه، جمجمه‌ای در کانه‌مارا.»
برخی از جوایز و افتخارات مارتین مک‌دونا را در ادامه می‌خوانیم:
– نامزد دریافت جایزه بهترین نمایشنامه از سوی جوایز تونی (Tony Awards) برای نمایشنامه غرب غم زده.
– برنده جایزه دایره جوایز منتقدان تئاتر در سال 2015 برای نمایشنامه مأموران اعدام.
– برنده جایزه لارنس الیویه در سال 2003 برای نمایشنامه ستوان آینیشمور.
– نامزد دریافت جایزه لارنس الیویه در سال 1998 برای نمایشنامه جمجمه‌ای در کانه‌مارا.
– برنده جایزه لارنس الیویه در سال 2004 برای نمایشنامه مرد بالشی.
– برنده بهترین نمایشنامه تازه منتشر شده در سال 2016 برای نمایشنامه مأموران اعدام در سال 2016.
در بخشی از نمایش صوتی جمجمه‌ای در کانه مارا می‌شنویم:
– اگه خودش گفته خانومش رو نکشه، واسه من کافیه و دیگه حرفش رو نزنیم. تو آخه واسه چی طرف کوفتی اینی؟
– خب واسه چی طرف کوفتی این نباشم وقتی مچ برادر پست‌فطرتمو می‌گیرم که فردای روزی که خاکو کنده، خانم میگدادو درآورده، تو جمجمه‌اش یه سوراخ درمیاره.
– خفه شو! حرف اون کندنه رو نزن.
– خفه نمی‌شم! حرف اون کندنه رو هم می‌زنم و بهتم می‌گم که چرا خفه نمی‌شم و حرف اون کندنه رو می‌زنم.
معرفی و دانلود نمایش صوتی جمجمه‌ای در کانه مارا | مارتین مک دونا | شرکت توسعه محتوای لحن دیگر
