معرفی کتاب آدمک چوبیداستانی از تقابل عشق و ایمان. کتاب آدمک چوبی روایت محدثه مرادی از زندگی دیانا دختری مسیحی و رضا پسری مسلمان است که هر کدام با مشکلات خانوادگی بسیاری درگیرند. آنها به صورت اتفاقی با هم همکار میشوند و این آشنایی سرنوشت هر دوی آنها را تغییر میدهد…
درباره کتاب آدمک چوبی:
کتاب حاضر درباره دیانا، دختری ایرانی- انگلیسی است که قرار است مدتی را در ایران زندگی کند. او با وجود حمایت مالی خانواده، تصمیم دارد مستقل شود و در جستجوی کار است. در یکی از جلسههای مصاحبه، برخورد عوامل شرکت با متقاضیان باعث میشود یک دختر با عجله ساختمان را ترک و پرونده مدارکش را فراموش کند. دیانا که تحصیلات دانشگاهی ندارد از اطلاعات و سوابق کاری آن دختر برای معرفی خودش استفاده میکند و با دروغ و پنهانکاری استخدام میشود، بیخبر از اینکه به زودی به رئیس مسلمانش دل خواهد بست و زندگیاش با طوفان حوادث زیر و رو خواهد شد…
کتاب آدمک چوبی مناسب چه کسانی است؟
مطالعه این اثر به علاقهمندان رمانهای عاشقانه و اجتماعی ایرانی پیشنهاد میشود.
در بخشی از کتاب آدمک چوبی میخوانیم:
پرونده کریمی رو برداشتم و قاطی بقیه پروندهها گذاشتم. به ساعتم نگاه کردم، نزدیک 12 بود. ناخودآگاه یاد مراسم شب افتادم. این دفعه دیگه نمیتونم از زیرش در برم. یاد نقشه دفعه قبل افتادم. البته اونم پیشنهاد میلاد بود. سرنوشت من این بود. اینکه به “اجبار”تن به خواسته دیگران بدم. اجباری که تا ابد باید اسم کسی رو به دوش بکشم که هیچ علاقهای بهش نداشتم. چرا باید اینطور باشه؟!
مامان بهم میگفت: من و بابات از قبل همدیگرو دوست داشتیم، وقتی هم فهمیدیم که مارو برای هم نشون کردن، خوشحال شدیم.
باز خوبه اینا همدیگه رو دوست داشتن! من چی بگم!؟ نفسمو بیرون فرستادم و به گردنم دستی کشیدم. صدای زنگ گوشیم بلند شد.
– بله؟
– سلام رضا جان، بهتری مامان؟
با دست آزادم دستی به گلوم کشیدم و گفتم: بهترم.
– ولی هنوز صدات گرفته است. امروز زودتر بیا با فرشته برو دکتر.
– مگه خودم نمیتونم برم که فرشته رو هم با خودم ببرم؟!
با اینکه جواب سوالمو میدونستم، میخواستم طوری وانمود کنم که مراسم امشب برام مهم نیست. واقعا هم برام مهم نبود. نه خوشحال بودم… نه ناراحت!
مشخصات کتاب الکترونیکقیمت نسخه الکترونیک
معرفی و دانلود کتاب آدمک چوبی | محدثه مرادی | انتشارات آپامهر