دسته‌بندی نشده · فوریه 13, 2022 0

معرفی و دانلود کتاب به دنبال تو | فاطمه سادات موسوی | انتشارات آپامهر



معرفی کتاب به دنبال توفاطمه سادات موسوی در کتاب به دنبال تو به روایت دل‌مشغولی‌ها و آرزوهای دختری به نام رویا می‌پردازد. دختری شاداب که در مسیر زندگی به دنبال عشقی حقیقی می‌گردد. زیبایی و شادی این دختر دل از همه ربوده است اما او آرزویی دیگر در سر دارد و نمی‌تواند هر ابراز علاقه‌ای را بپذیرد تا اینکه سرنوشت دستش را در دست مردی می‌گذارد که علاقه‌ای بینشان نیست. این وصلت رویا را پژمرده می‌کند اما وقوع اتفاقاتی دیگر، همه چیز را عوض می‌کند.

درباره کتاب به دنبال تو:

رمان به دنبال تو روایت عاشقانه‌ای زیبا و پرشور از فاطمه سادات موسوی‌ست که احساسات مخاطب را با خود درگیر می‌کند. روند پرفراز و نشیب داستان، این کتاب را به رمانی جذاب و خواندنی تبدیل کرده است.

رویا دختر بانشاط، که روزی شاد و رها رویاها و آرزوهایش را دنبال می‌کرد حالا با از دست دادن مرد رویایی زندگی‌اش، لبخند زدن را فراموش کرده است. او دیگر چیزی از این دنیا نمی‌خواهد و رویاهای عاشقانه و رمانتیکش به خاطر زندگی اجباری با مردی که هیچ علاقه‌ای به او ندارد، به کابوسی سیاه بدل شده‌ است اما این کابوس هم پایانی دارد و باید برای رسیدن به صبحی روشن از دل تاریکی‌ها عبور کند.

فاطمه سادات موسوی در این کتاب با بیانی گرم و گیرا از روزگاری تلخ و شیرین نوشته و داستانی غیرقابل پیش‌بینی و پرکشش را برای مخاطب به نگارش درآورده است.

خواندن کتاب به دنبال تو به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

علاقمندان به رمان‌های عاشقانه ایرانی و داستان‌های پر از فراز و نشیب، از این کتاب لذت خواهند برد.

در بخشی از کتاب به دنبال تو می‌خوانیم:

چند تار از موهای روشن و لخت خود را که با پوست صورت گندمی‌اش تناسب داشت را به عقب هدایت کرد وصدایش را کمی پایین آورد و گفت:

– اما من نمی‌تونم، شما گمشده‌ای قلب من تو این سالها بودید و هستید، من می‌خوام که شما…

بی‌تفاوت به گفته‌های او از اتومبیل پیاده شدم. اتومبیل شایان به یک چشم برهم زدن از جا کنده شد و در برابر چشمانم محو شد و به قلبی آکنده از عشق و هیجان و بی‌قرار مردی که مرا تکه‌ای از وجودش می‌دانست فکر کردم و لبخند تلخی بر لب آوردم و زیر لب زمزمه کردم:

– هرگز، زندگی اونجوری که ما خواستیم پیش نرفت، افسوس.

بعد از لحظاتی نقاب بی تفاوتی را به چهره زدم و لبخند بر لب آوردم و زنگ خانه را فشردم.

شب فرا رسید و همه جا تمیز و مرتب بود در آشپزخانه سرگرم چیدن ظرف میوه بودم که اولین مهمان، ریحانه، مسعود و خانواده‌ی رناک و به ترتیب مهمان‌های دیگر هم وارد شدند. در مدت زمانی کوتاه سالن از سروصدا و شور و هیجان اطرافیان پر شد.

هر‌ کس هم ‌صحبت خود را پیدا کرده و در گوشه‌ای به صحبت نشسته بود. احساس تنهایی کردم و بر روی مبل روبه روی تلویزیون نشستم و به تماشای فیلم که علاقه‌ای به آن نداشتم خود را سرگرم کردم و در عالم افکار خود غوطه‌ ور شدم؛ چهره و حرکات مردانه او را به یاد آوردم و به قلبم رجوع کردم هیچ علاقه‌ و حسی نسبت به او در خود نیافتم؛ با خود عهد بستم که کنار پنجره نروم تا هرگز سوءتفاهمی پیش نیاید.





معرفی و دانلود کتاب به دنبال تو | فاطمه سادات موسوی | انتشارات آپامهر