معرفی و دانلود کتاب قتل اتسویا | جونیچیرو تانیزاکی | انتشارات چترنگ



معرفی کتاب قتل اتسویااینکه عشق کور چگونه آدمی را به تباهی می‌کشاند موضوعی است که جونیچیرو تانیزاکی در کتاب قتل اتسویا طی داستانی پرفرازونشیب روایت کرده است. در این داستان تامل‌انگیز و زیبا نقطه‌ی مقابل وصال آدمی، جدایی نیست؛ بلکه نابودی و نیستی است.

درباره کتاب قتل اتسویا:

چگونه حسادت و عشقی کورکورانه از جوانی ساده دل، یک جنایتکار می‌سازد؟

کتاب قتل اتسویا (Le Meurtre d’O-Tsuya) داستان زندگی پرفراز و نشیب شینسوکه را روایت می‌کند. روایتی که با عشقی پاک آغاز می‌شود؛ عشق به اتسویا، دختر زیبا و ثروتمند رئیس شینسوکه. اتسویا در غیاب والدینش از شینسوکه می‌خواهد باهم به خارج شهر فرار کنند. ماجراهایی که در این مسیر رخ می‌دهد، از هردوی آن‌ها آدم دیگری می‌سازد. آدم‌هایی که در آغاز داستان تصورش را هم نمی‌کردیم.

در داستان عشق پرشور و راستین شینسوکه، جونیچیرو تانیزاکی (Junichirô Tanizaki) در به تصویرکشیدن خشونت و زشتی جامعه ژاپن و نشان دادن صورت کریه فریب و منفعت جویی کم نگذاشته است. ثروت و دسیسه و بوالهوسی باعث می‌شود جوانی عاشق به چنان تباهی کشیده شود که دیگر راه برگشتی برای جبران خطاهایش نباشد.

خواندن کتاب کتابخانه نیمه شب به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

اگر به مطالعۀ آثار نویسندگان ژاپنی نظیر موراکامی و یوشیموتو علاقه دارید، کتاب قتل اُتسویا گزینه‌ی خوبی برای شماست.

با جونیچیرو تانیزاکی بیشتر آشنا شویم:

جونیچیرو تانیزاکی از چهره‌های نامی ادبیات مدرن ژاپن تلقی می‌ شود. فضا و موضوع آثار او متغیرند؛ وی علاوه‌بر به تصویر کشیدن تغییرات گسترده و سریع خانواده در جامعه قرن بیستم ژاپن، درباره تمایلات جنسی و عقده‌های مخرب اروتیک انسان‌ها نیز سخن می‌گوید. درواقع اکثر داستان‌های او سوژه هویت فرهنگی را مورد توجه قرار می‌دهد و فرهنگ غرب و آیین‌های اصیل ژاپنی را بررسی می‌کند.

در بخشی از کتاب قتل اتسویا می‌خوانیم:

با علامت ناقوس نیمه‌شب، حدوداً سه ساعت بعد از رفتن اُتسویا و تکوبئی، شینسوکه هم در لباس حمل‌کنندۀ شامیسن خارج شد تا به دنبال آن‌ها برود. برای رفتن به اقامتگاه موکوجیما که به او گفته بودند وسط شالیزارهای تراجیمامورا84، دویست سیصد متر بعد از پرستشگاه آکیبا است، توصیه‌هایی را که به او گفته بودند به دقت اجرا کرد. در واقع، با توجه به اینکه مقصدش کم‌و‌بیش یک فرسنگ با ناکاچو فاصله داشت و با آنکه به او سفارش کرده بودند بخشی از مسیر را با کجاوه برود، دوست داشت با آخرین نگاهش به این دنیای دون، منظرۀ محله‌های اِدو را در ظلمت عمیق شب در ذهن خود حک کند.

همین‌که از محلۀ تفریحی ناکاچو فاصله می‌گرفتید نه خانه‌ای دیده می‌شد که اهلش بیدار باشند و نه عابری در آن جاده‌های دورافتاده. شینسوکه آلوده به لذات پرسروصدا و مفرط آن سه روز و دو شبی که محبوس در طبقۀ دوم با اُتسویا گذرانده بود، در آن جادۀ متروک و در خنکای نسیم شبانه حس راحتی و آسایشی را بازمی‌یافت که باعث می‌شد تصور کند زندگی دوباره پیدا کرده است. هنگامی که از پل آزوما می‌گذشت، افکارش ناگهان به اهالی کیوشیما و ناریهیرا معطوف شد. سپس درحالی‌که به آن سمت می‌پیچید، از پدرش و کینزو خالصانه خواست او را که قصد داشت روز بعد خود را معرفی کند، ببخشند و بعد دست‌هایش را ملتمسانه به دوردست دراز کرد. پس از عبور از پل ماکورا، وقتی داشت در امتداد ساحلِ پوشیده از درختان پربرگِ گیلاس حرکت می‌کرد، ماهی نیمه‌کامل به رنگ مس، همچون نشانۀ پیشامدی شوم روی آب رودخانه منعکس ‌شد. لحظه‌ای بی‌حرکت ماند و به نظارۀ آسمان روشن و امواج سیاهی ایستاد که آرام و بی‌احساس در هم می‌غلتیدند. گه‌گاه یکی دو قایق تفریحی که مسافران را در محلۀ یوشیوارا می‌گرداندند از روی آب‌های دورافتاده رد می‌شدند و بی‌صدا مسیر کانال سانیا را پیش می‌گرفتند.

اما اُتسویا آن شب چه دسیسه‌ای چیده بود که همدست تکوبئی شده بود؟ به نظر می‌رسید بدنامی سومکیچی، که طبق گفتۀ کینزو همۀ اهل ناکاچو شماتتش می‌کردند و خونسردی‌اش را برای آن سن‌و‌سال عادی نمی‌دانستند، بی‌دلیل نبوده باشد. شینسوکه در حالت ندامت گمان کرده بود که اگر دست به جنایت نزده بود، چه‌بسا می‌توانست با اُتسویا زندگی‌ کند، اما با خود اندیشید که اگر او همان‌قدر هرزه است که می‌گویند، اجتناب از جرم هم چندان سودی به حالش نمی‌داشت. در واقع، شاید با چنین استدلال‌هایی می‌توانست راحت‌تر از او دل بکند… همان‌طور که این افکار تکراری را برای هزارمین بار در ذهن خود مرور می‌کرد، از سرازیری اوشی نو گُزن پایین رفت.
مشخصات کتاب الکترونیکقیمت نسخه الکترونیک





معرفی و دانلود کتاب قتل اتسویا | جونیچیرو تانیزاکی | انتشارات چترنگ