دسته‌بندی نشده · آوریل 7, 2022 0

معرفی و دانلود کتاب کایرا | آین رند | انتشارات رسپینا



معرفی کتاب کایرارمانی مهیج و درخشان از یکی از اصلی‌ترین مدافعان خودگرایی در دوران معاصر… کتاب کایرا یکی از مهم‌ترین نوشته‌های آین رند، نویسنده و فیلسوف برجسته‌ی آمریکایی – روسی است. او در این اثر شگفت‌انگیز به ترسیم تأثیر انقلاب روسیه بر انسان‌هایی پرداخته که خواستار حفظ حق زندگی فردی در جامعه هستند. او در دل روایت خود به بیان یکی از دقیق‌ترین و مهم‌ترین عناصر فلسفه‌‌‌اش در باب «خودگرایی اخلاقی و نسبت آن با سیاست» می‌پردازد.

درباره کتاب کایرا:

کتابی که پیش روی شما قرار دارد، اولین رمانِ آین رند (Ayn Rand)، نویسنده و فیلسوف برجسته‌ی معاصر است. رند این رمان درخشان را اولین بار در سال 1936 منتشر کرد و گرچه زمان زیادی از انتشار آن می‌گذرد، همواره مورد توجه منتقدان و مخاطبان قرار گرفته است. این کتاب به خوبی بازتاب‌کننده‌ی اندیشه‌های فلسفی آین رند بوده و شهرت فراوانی را برای نگارنده‌ی خویش به ارمغان آورده است. خوب است اشاره کنیم رمان کایرا (We the Living) تاکنون به زبان‌های گوناگونی ترجمه شده و هر سال میلیون‌ها نسخه از آن به فروش می‌رود.

این رمان درخشان در دوره‌ی انقلاب روسیه رخ می‌دهد. کایرا، از شخصیت‌های اصلی رمان که نام اثر از او وام ‌گرفته شده، زنی‌ست جوان با عشقی بی‌باکانه و سرکش که علیه بی‌اعتنایی به روح آدمی قد علم می‌کند. نویسنده در این کتاب به تأثیر انقلاب روسیه بر سه نفر می‌پردازد: کایرا، دختری که رویای مهندس شدن در سر می‌پروراند، آندره، یک کمونیست و لئو، یک اعیان‌زاده.

نویسنده در این داستان جاودانه مبارزات فردی علیه دولت در زمان شوروی را به تصویر می‌کشد. آین رند در مهم‌ترین اثر خود به ما نشان می‌دهد سوسیالیسم در عمل دقیقاً به چه معناست و چه تبعاتی را به بار خواهد آورد. او در این اثر داستان زنان و مردانی را پیش چشمانمان قرار می‌دهد که فارغ از تمام «زنده باد و مرده بادها» باید برای زنده‌ ماندن خود بجنگند. او به ما نشان می‌دهد که همه‌ی این شعارها چه تأثیری بر روح انسان می‌گذارد و جای مخالفان، یاغیان و تسلیم‌شدگان در این زمین بازی کجاست…

«انسان گرگ انسان است» و این جمله‌ای‌ست مشهور که توماس هابز، در سال 1642 آن را در کتاب شهروند بیان کرد. به عقیده‌ی این فیلسوف برجسته، انسان‎ نه تنها موجودی اجتماعی نیست، که دائماً برای رسیدن به منافع شخصی با دیگری دچار درگیری خواهد شد؛ در این نزاع آن کسی برنده است که قدرت بیشتری دارد. انسان‌ها برای بقای خود و امنیتشان ناچارند که به ساختارهای اجتماعی تن دهند و این مسامحه و ارتباط با دیگری در بستری به نام جامعه رخ می‌دهد. رند بر این باور است که حیات آدمی، از حیات هر موجود دیگری متفاوت است. به همین دلیل است که او از خودگرایی عقلانی سخن به میان می‌آورد. کایرا یکی از بهترین منابع برای آشنایی با نظریات این متفکر و اندیشمند است و مبانی فلسفی و اخلاقی او در باب قانون و آزادی‌های فردی را می‌توان به وضوح در این رمان مشاهده کرد.

کتاب کایرا مناسب چه کسانی است؟

دوستداران رمان‌های فلسفی، سیاسی و اجتماعی بیش از همه مخاطبان کتاب درخشان کایرا هستند.

با آین رند بیشتر آشنا شویم:

آین رند (آلیسا زینوفیِونا روزنبام) فیلسوف، نمایشنامه‌نویس، فیلم‌نامه‌نویس و رمان‌نویس روسی – آمریکایی‌ست. او چندان که باید در ایران مورد توجه قرار نگرفته، اما از مهم‌ترین متفکران دوران معاصر است. حوزه‌های موردعلاقه‌ی آین رند اخلاق، متافیزیک و سیاست است و کتاب او با نام «اطلس شانه‌هایش را بالا انداخت» از تأثیرگذارترین کتاب‌ها در زمینه‌ی فلسفه خلاق و سیاست به شمار می‌رود.

او همچنین یکی از جدی‌ترین منتقدان نظریه‌ی سوسیالیستی اقتصاد اشتراکی‌ست و در بسیاری از آثار خود به نقد این امر پرداخته است. از دیگر آثار آین رند می‌توان به کتاب‌های «سرچشمه، مقدمه‌ای بر معرفت‌شناسی عینیت‌گرایی، ما زندگان، برای روشنفکر تازه و چپ نو: انقلاب ضدصنعتی» اشاره کرد.

در بخشی از کتاب کایرا می‌خوانیم:

«متاسفم، عزیزترینم.» لئو گفت: «من امیدوار بودم، که قبل از آمدن تو به خونه این جستجو تمام بشه.» کایرا به لئو نگاه نمی‌کرد، بلکه او به اندام بلند مردی در کت چرمی، و با یک اسلحه کمری نگاه می‌کرد. آندره به طرف کشوهای میز توالت رفت، او کشوئی را باز کرد، و کایرا لباس‌های زیرش را در میان دستان او دید، و هم چنین لباس خواب سفید توری لطیفی، که به آهستگی و بی عجله از لای انگشتانش لغزید. «زیر بالش‌های آن کاناپه را بگردید و قالی را بلند کنید.» آندره به سربازانش دستور داد. کایرا با زانوانی نزدیک به تا شدن، چسبیده به دیوار ایستاده بود، باسن، بازوان و شانه‌هایش او را سرپا نگهداشته بودند. «خوب، همش همین بود.» او به سربازانش فرمان داد. او آخرین کشو را با ملایمت و بی صدا بست.

آندره کیفش را از روی میز برداشت و به طرف لئو برگشت. لب بالائی او تکان نمی‌خورد و صدا فقط از حرکت لب پائین شنیده می‌شد: «همشهری کووالنسکی، شما بازداشت هستید.» لئو شانه بالا انداخت و کتش را پوشید. لبانش به طور توهین آمیزی آویزان بود، اما موقع بستن دکمه‌هایش متوجه لرزش خفیف دستانش شد، او سرش را بالا گرفت و به آندره گفت: «من مطمئنم، که این مطلوب‌ترین وظیفه کاری شما بوده که تا به حال انجام داده اید، رفیق تاگانوف.»

سربازان با سرنیزه هایشان در راه خارج شدن، آن چه روی زمین بود با لگد از سر راه برداشتند. لئو به طرف آئینه رفت و گره کراواتش را سفت کرد، موهایش را مرتب کرد، و دستمال پوستش را چهار لا کرده درون جیب سینه جلوی کتش گذاشت. درست مثل کسی که برای یک مهمانی مهم خودش را آماده می‌کند.آندره ایستاد و منتظر ماند. لئو سر راهش جلوی کایرا ایستاد و پرسید: «نمی‌خواهی از من خداحافظی کنی، کایرا؟» او کایرا را درآغوش گرفت و بوسید. یک بوسه طولانی. آندره ایستاده و منتظر ماند. «من فقط یک خواهش از تو دارم، کایرا.» لئو زمزمه کرد: «امیدوارم منو فراموش کنی.»

کایرا جواب نداد. سربازی در را باز کرد. آندره تاگانوف خارج شد و لئو به دنبالش. سرباز در را پشت سرشان بست.





معرفی و دانلود کتاب کایرا | آین رند | انتشارات رسپینا