دسته‌بندی نشده · فوریه 23, 2022 0

جوجه تیغی عزیز – گیلاس چین – انستیتو گوته




آیا به اندازه کافی از همنوعان خود را؟ چرا به جای آن به طبیعت، به خصوص دنیای حیوانات نگاهی بیندازید و جوجه تیغی یا تنبل را الگوی خود قرار ندهید؟ نوشته هولگر موس © Matthes & Seitz مدتی است که Matthes & Seitz مجموعه ای به نام منتشر می کند. طبیعت گرایان، که به طور منظم پرتره هایی با طراحی زیبا و آموزنده از گونه های حیوانی حاشیه ای تر و دست کم گرفته شده منتشر می کند. اخیراً ورنا آفرمن کتابی در مورد آن نوشته است جوجه تیغی و توبیاس کیلینگ و هایدی لیدکه در مورد تنبل ها.این کتاب های باریک منکر این نیست که ما انسان ها تمایل داریم همه چیز را فقط از دید خودمان ببینیم و بفهمیم. وقتی حیوانات را مشاهده می‌کنیم، انسان‌سازی می‌کنیم و انواع تصورات را به آنها می‌افزاییم. اما گاهی اوقات برعکس عمل می کند. به عنوان مثال، آفرمن کتاب جوجه تیغی خود را با این داستان آغاز می کند که چگونه پدرش یک نامه عاشقانه اولیه به مادرش را با “جوجه تیغی عزیز” آغاز کرد. این نام حیوان خانگی زمانی به دخترشان منتقل شد که مدیر مدرسه او را در جلسه معلم و والدین به این شکل توصیف کرد و به این معنی بود که او مانند یک جوجه تیغی با 6000 تا 8000 خارهایش، موجودی نسبتاً حیله گر است. آفرمن، حداقل، آن را دوست داشت و جوجه تیغی را به عنوان “حیوان قدرتمند” خود پذیرفت. استادان استقلال در کودکی، آفرمن از تماشای جوجه تیغی ها در باغ لذت می برد، حتی اگر والدینش به او هشدار داده بودند که “پناهگاه انگل ها” بدبو هستند. او بیش از هر چیز مجذوب یک توانایی خاص بود، “یک معجزه بیولوژیکی، یک تکنیک منحصر به فرد که در آن یک عضله حلقه قدرتمند پوست پشتی را سفت می کند و آن را به یک توپ تبدیل می کند”. این توانایی در کپسوله کردن خود، جوجه تیغی ها را استاد استقلال می کند – کیفیتی که انسان ها نیز ممکن است آرزوی آن را داشته باشند. جوجه تیغی ها متضادها را نیز متحد می کنند. آنها می توانند حیوانات خطرناکی مانند مارها یا عقرب ها را بکشند، بخورند و هضم کنند. آنها تقریباً بدون تغییر برای حدود 65 میلیون سال وجود داشته اند. آفرمن همچنین حضورهای زیاد جوجه تیغی را در ادبیات، به ویژه در افسانه ها و افسانه ها توصیف می کند. شناخته شده ترین قطعا است خرگوش و جوجه تیغیآرکیلوخوس شاعر یونان باستان اولین کسی بود که زیرکی را به جوجه تیغی نسبت داد. حتی از روباه حیله گر هم باهوش تر بود. “روباه چیزهای مختلفی می داند، اما جوجه تیغی یک چیز بزرگ می داند.” فیلسوف آیزایا برلین در مقاله ای در سال 1953 این دوگانگی را مطرح کرد و متفکران و نویسندگان را به دو دسته تقسیم کرد: جوجه تیغی ها به سیستماتیک می پردازند و به دنبال یک اصل همه سازماندهی هستند. از طرف دیگر روباه ها عاشق تنوع و انحراف هستند. از این رو افلاطون، نیچه، داستایوفسکی و پروست جوجه تیغی هستند، در حالی که ارسطو، بالزاک و جیمز جویس روباه هستند. خارهای جوجه تیغی برای ریزش مو؟ جوجه تیغی حتی در آلمان پس از جنگ به یک سبک ساز در فرهنگ عامه تبدیل شد. در سال 1952، مجله مصور Hörzu اولین کمیک را با طلسم جوجه تیغی Mecki منتشر کرد، یک شخصیت انسانی با سر جوجه تیغی. او کوچک، چاق و تا حدودی مورد غفلت بود، اما به نظر می رسید روح زمانه را تسخیر می کند. او همچنین نام خود را به مدل موی برس Mecki قرض داد. آفرمن همچنین از تصورات غلط طولانی مدت می گوید. برای مثال، همانطور که ارسطو تا قرن شانزدهم معتقد بود، بیضه های جوجه تیغی “برای جفت گیری در حالت ایستاده” در نزدیکی کلیه های آنها قرار ندارد. و این امید که خارهای جوجه تیغی سوخته ریزش موی مردانه را متوقف کند نیز به قلمرو افسانه ها تعلق دارد. خواننده “تنبل”؟ © Matthes & Seitz یک جوجه تیغی به دلیل موقعیت جغرافیایی نمی توانست با یک تنبل مسابقه دهد. در حالی که جوجه تیغی فقط در اروپا، آفریقا و بخش هایی از آسیا یافت می شود، تنبل ها فقط در آمریکای جنوبی و مرکزی و دریای کارائیب یافت می شوند. اما توبیاس کیلینگ و هایدی لیدکه ابتدا از دیدگاه اروپایی به تنبل‌ها نگاه می‌کنند، یعنی موجوداتی مرموز از «دنیای جدید»، که تصاویر دروغین اما خیال‌انگیز برای قرن‌ها در مورد آن‌ها پخش می‌شد. کاملاً ممکن است زمانی که اسپانیایی‌ها قاره آمریکای جنوبی را فتح کردند، آن‌ها در ابتدا تنبل ها را ندیدم، بلکه فقط آنها را شنیدم. در برزیل، تنبل‌ها را با صدای ندای خود نامگذاری می‌کنند: ai. تنبل‌ها این فریاد را با صدایی کم‌تر تکرار می‌کنند. این امر گونزالو فرناندز دو اویدو، وقایع نگار فتح آمریکای جنوبی توسط اسپانیایی ها را به این فرضیه جسورانه سوق داد که مردم موسیقی را با یادگیری مقیاس از آواز تنبل ها کشف کردند. با این حال، در بسیاری از زبان ها، تنبل به دلیل کندی یا تنبلی درک شده آن نامگذاری شده است، مانند آلمانی Faultier (حیوان تنبل). به جای اینکه «آن را حیوان حلق آویز، حیوان پشمالو، حیوان آوازخوان یا حتی حیوانی خندان بنامیم، اصطلاحات قضاوتی در زبان های اروپایی رایج است». تنبلی حتی یکی از هفت گناه مرگبار مسیحیت است! تنبل ها در واقع کند هستند و در حرکات خود بسیار عمدی هستند. حداکثر سرعت آنها 1.9 کیلومتر در ساعت است، آنها تا 20 ساعت در روز می خوابند و تنها یک بار در هفته از درختان خارج می شوند. مانند جوجه تیغی، بهداشت شخصی آنها ناامید است. باران های گاه به گاه باعث رشد جلبک ها در خز سبز درخشان خود می شوند که کرم ها از آن تغذیه می کنند. تغییر تصویر نظریه تکامل نیز وجود تنبل ها را زیر سوال برد. این موجوداتی که از نظر انسان برای زندگی چندان مناسب نبودند، چگونه ممکن است تکامل یابند، چرا منقرض نشدند؟ “آیا تکامل این حیوانات پیشرفت نبود، بلکه پسرفت بود؟” اما در سال های اخیر، تصویر تنبل ها تغییر کرده است. آنها در حال حاضر حیوانات هرالدیک کاهش سرعت و صرفه جویی در نظر گرفته می شوند. نمادی از خواسته های انسان معاصر برای فرار از فشار برای دستیابی به جامعه مصرفی و سرمایه داری است. بنابراین، ماهیت هر دو پرتره حیوانات می تواند این باشد: یادگیری از جوجه تیغی یا تنبل به معنای یادگیری برنده شدن است! امسال، دو جلد دیگر در این مجموعه جذاب اعلام شده است، اما در مورد حیواناتی که چندان “همدل” با انسان ها نیستند: پیک ها و عروس دریایی. © Goethe-Institut / تصویر: توبیاس کمد ورنا آفرمن: جوجه تیغی. پرتره ای از برلین: ماتز و سیتس، 2021. 127 ص. شابک: 978-3-7518-0209-3Tobias Keiling and Heidi Liedke: Sloths. پرتره ای از برلین: ماتز و سیتس، 2021. 143 ص. شابک: 978-3-7518-0210-9 نویسنده هولگر موس در بخش کتابخانه های دفتر مرکزی انستیتو گوته در مونیخ کار می کند. ترجمه: فیث گیبسون ژانویه 2022



جوجه تیغی عزیز – گیلاس چین – انستیتو گوته