دسته‌بندی نشده · جولای 7, 2022 0

معرفی و دانلود کتاب بدون مرز | جون باوئر | انتشارات پرتقال



معرفی کتاب بدون مرزتابه‌حال لبه‌ی پرتگاه ناامیدی قرار گرفته‌اید؟‌ نقطه‌ای از زندگی‌تان که احساس کنید همه‌چیز در حال فروپاشی است؟! کتاب بدون مرز روایتی گیرا و پرامید از زندگی یک پسر نوجوان به نام جرمایاست که جون باوئر با هنرمندی و قلم توانای خود آن را نوشته است. این کتاب در سال 2018 به عنوان نامزد جایزه بلوبونت تگزاس و کتاب گنبد طلایی ورمونت نیز معرفی شد.

درباره کتاب بدون مرز

بسیاری اوقات در زندگی آدم‌ها اتفاقاتی رخ می‌دهد که همه چیز را دگرگون می‌کند. حوادثی که در لحظه می‌توانند همه چیز را نابود و نور امید را در دل خاموش کنند. درست مانند اتفاقی که برای جرمایا قهرمان این داستان افتاد و شرایط زندگی او را به شکل دیگری رقم زد!

کتاب بدون مرز (Soar) داستان زندگی پسر نوجوانی را روایت می‌کند که فرزندخوانده مردی به نام والت است. والت،‌ مدت‌ها پیش،‌ زمانی که جرمایا بسیار کوچک بود،‌ به طور کاملا اتفاقی او را داخل سبدی مربوط به یک شرکت کامپیوتری پیدا کرد. پس از آن که پدر و مادر حقیقی جرمایا پیدا نشدند،‌ والت تصمیم گرفت که سرپرستی او را به عهده بگیرد.

جرمایا عاشق بیسبال است و حالا او و پدرخوانده‌اش به شهر دیگری سفر کرده‌اند که به خاطر وجود تیم بیسبالش شهرت دارد. اما دو اتفاق مهم مسیر زندگی او را تغییر می‌دهد. دکتر، جرمایا را به دلیل عمل قلبی که داشته است از بازی بیسبال منع می‌کند و از طرفی تیم بیسبال شهر گرفتار یک رسوایی می‌شود و رو به نابودی می‌رود! در این شرایط جرمایا باید دست به انتخاب بزند. او می‌تواند گوشه‌گیری را انتخاب کند و همیشه در حسرت بازی مورد علاقه‌اش باقی بماند. اما به همین راحتی‌ها تسلیم نمی‌شود و تصمیم می‌گیرد رویای خودش را به شکل دیگری دنبال کند!

به نظر شما انتخاب جرمایا در این شرایط چه چیزی است و این بحران را چگونه پشت سر می‌گذارد؟

جون بائر (Joan Bauer) در این کتاب جذاب به شما می‌آموزد که در بن‌بست‌های پیش روی هر فردی،‌ روزنه‌های کوچکی وجود دارند که می‌توان با توجه کردن به آن‌ها دوباره به امید دست یافت. با خواندن این رمان یاد می‌گیرید که شجاعت،‌ دقیقا همان کارهای کوچکی و قدم‌های آهسته‌ای است که برای تغییر زندگی خود برمی‌داریم.

جوایز و افتخارات کتاب بدون مرز

– نامزد جایزه بلوبونت تگزاس (2018)
– نامزد جایزه کتاب گنبد طلایی ورمونت (2018)
– نامزد جایزه کتاب بلواستم (2018)
– نامزد جایزه کتاب کودکان ویلیام آلن وایت (2019)

نکوداشت‌های کتاب بدون مرز

– باوئر به طرز ماهرانه‌ای خطوط مختلف داستان را بیان می‌کند. او در این داستان یک تصویر برجسته و دلپذیر را در مورد شجاعت و ماهیت واقعی قهرمانی به نمایش گذاشته است. (Kirkus Reviews)

– این رمان از باوئر با یک حس صمیمیت بی‌نظیر همراه است که شخصیت‌پردازی‌های جذاب و طنز موجود در آن، این کتاب را از دیگر آثار او متمایز کرده است. (Booklist)

– در این کتاب پیام‌های ارزشمند و متعددی برای خوانندگان وجود دارد: توجه کنید، به غریزه خود اعتماد داشته باشید و حرف بزنید! گاهی اوقات شجاع بودن به معنای قدم‌های کوچک و نامطمئنی است که برمی‌داریم. (VOYA)

– باوئر در این رمان به خوانندگان خود درس همدلی می‌دهد و از آن‌ها دعوت می‌کند تا ذهن و چشم خود را نسبت به دنیاهایی غیر از دنیای خودشان هوشیار نگه دارند. (School Library Journal)

کتاب بدون مرز برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای همه نوجوانانی که از خواندن داستان و رمان‌های اجتماعی لذت می‌برند بسیار مناسب است.

با جون باوئر بیشتر آشنا شویم

یکی از نویسندگان توانای ادبیات نوجوان جون باوئر نام دارد. این نویسنده آمریکایی از کودکی به خواندن کتاب‌های داستان و شعر علاقه‌مند بود و به دنبال این علاقه به نگارش دفتر خاطرات روی آورد. باوئر پیش از شهرت یافتن در حوزه نویسندگی در بخش فروش و تبلیغات برای شیکاگو تریبون، مک و همچنین مجله پاراد فعالیت می‌کرد.

در بخشی از کتاب بدون مرز می‌خوانیم

من و والت داریم از جلوی لانه‌ی زنبور‌ها رد می‌شویم. فردا بازیِ مهمی دارند. پوستر تمام‌قدی از آقای پرکینز بالای ورودی است. این‌جا برای تحسین قهرمان‌هایشان چیزی کم نمی‌گذارند.آقای پرکینز چشم‌های آبی و سری نیمه‌طاس دارد و انگار فکش را از سنگ تراشیده‌اند. دوست دارم بدانم برای انگیزه دادن به تیمش قبل از یک مسابقه‌ی بزرگ به بازیکنانش چه می‌گوید. دوست دارم بدانم چرا تیم مدرسه‌ی راهنمایی این‌همه مشکل دارد.

والت نگاهم می‌کند. «خوبی؟»

«آره.»

سرم را تکیه می‌دهم به پنجره‌ی ماشین، مثلاً دارم استراحت می‌کنم. استراحت کردن برای من یک مفهوم پیچیده است چون ذهنم در آن واحد دارد ده جای مختلف کار می‌کند.

نمی‌دانم یاف دارد چه‌کار می‌کند…

نمی‌دانم می‌شود یک روز من و فرانی دوست‌های خوبی بشویم…

نمی‌دانم نتیجه‌ی آزمایش‌هایم چطور خواهد بود…

نمی‌دانم مادر واقعی‌ام کیست…

می‌دانم، یک‌دفعه از جواب آزمایش خیلی دور پریدم، ولی دوست دارم بدانم اصلاً هیچ‌وقت به من فکر می‌کند.

حتماً فکر می‌کند. اگر هنوز زنده باشد، این…

او گفت من بهترین پسرش بودم. تمام تلاشم را می‌کنم تا این را ثابت کنم.

امشب یک‌کم سرد است، اما نه آن‌قدر که نشود شام را روی ایوان خورد. با این‌ حال محض احتیاط یک ژاکت اضافی هم می‌پوشم. من و والت روی ایوان می‌نشینیم و پیتزای سبزیجاتمان را تا آخر می‌خوریم. صدای باد مثل آواز پرنده‌ای که در دوردست‌ها می‌خواند، می‌آید. آدلر توی ظرفی که برایش گذاشته‌ایم بیرون، غذای سگ می‌خورد. چنددقیقه‌ی بعد می‌رود خانه‌اش تا کنار بیوه‌ی آقای سایمون باشد. فرانی می‌گفت خانم سایمون دیگر نمی‌تواند خیلی از خانه‌اش بیرون بیاید. آدلر غذایش را تمام می‌کند و به خیابان نگاه می‌کند، منتظر آقای سایمون است تا برگردد خانه.





معرفی و دانلود کتاب بدون مرز | جون باوئر | انتشارات پرتقال