دسته‌بندی نشده · آوریل 2, 2022 0

معرفی و دانلود کتاب داستان مادری که دختر پسرش شد | قلی خیاط | انتشارات نگاه



معرفی کتاب داستان مادری که دختر پسرش شدکتاب داستان مادری که دختر پسرش شد به قلم قلی خیاط، با محوریت زندگی یک زن داستان خود را در سه کشور فرانسه، آلمان و اکراین به تصویر می‌کشد. اتفاقات رمان حول محور عشق، مرگ و زندگی می‌چرخد و داستان در قسمت‌هایی به نقد نظام‌های اروپایی می‌پردازد.

کتاب داستان مادری که دختر پسرش شد مناسب چه کسانی است؟

این کتاب متفاوت به علاقه‌مندان رمان‌های اجتماعی ایرانی پیشنهاد می‌شود.

در بخشی از کتاب داستان مادری که دختر پسرش شد می‌خوانیم:

همه‌چیز بد تمام شد. دوست از آزادی بیشتر از حدی برخوردار شد و من، آزادگر کاذب، تبدیل شدم به یک قاتل واقعی. این حادثه، آغاز شوم‌ترین دوره‌ی زندگی‌ام شد. دلم می‌خواست می‌توانستم نیم عمر باقی‌ام را از دست بدهم تا این ساعت شوم را از عمر گذشته‌ام پاک کرده باشم اما، نشد. عقربه‌ی این ساعت شوم مانند تکه‌آهن گداخته‌ای بر لحظات باقی‌مانده‌ی عمرم مهر ندامت زد. همچو یک زندان دور یک محکوم، دنیایی از پشیمانی در دور و برم روئید. پرهایم ریخت. بی‌گناهی‌ام بر باد شد. حقِ آزادِ لذت بردن از چیزهای ساده و زیبای زندگی را از دست دادم. هر امر کوچک زندگی بعد از این طعمِ تلخِ جرم را به خود گرفت. آواره و در به در، فرسوده از اندیشه‌ی طاقت‌فرسای ارتکاب یک جنایت، در جستجوی مجازات خود و با نیت این‌که تنها مرگ می‌تواند گناه مرا جبران سازد، ده سال تمام خود را این‌سو آن‌سو کشاندم تا برسم به صخره‌های فینیستر. بی‌خبر بودم اما که در این مکان، به جای مرگ موعود پدربزرگم، عشق انتظارم را می‌کشید. آری، یک عشق بزرگ که از دلِ افسانه‌ی باشکوه کهنی ظاهر می‌شد، معجزه‌ای آسمانی که می‌توانست شاید، شاید، گناهان مرا ببخشد.

مرگ و عشق دو خواهر هم‌زادند، دو خواهر دوقلو اما رقیب. معمولاً، ما رقیب اولی را آخر عمر ملاقات می‌کنیم، بعد از آن‌که با دومی ‌آشنا می‌شویم، با او زندگی می‌کنیم، در او کام یا ناکام می‌شویم. این رسم روزگار است از روز ازل. برای من اما درست برعکس آن اتفاق افتاد، ابتدا با مرگ آشنا شدم. درواقع من با مرگ زاده شدم، با او هم‌بازی شدم، با او بزرگ شدم، حتی با او هم‌آغوش شدم؛ و بعد در آخر کار، درست در آخرین لحظه‌ای که مرگ می‌رفت تیغ تیزش را بر گردنم فرود آورد، با عشق آشنا شدم. ساعت دیدار، مثل انفجار صدها هزار ستاره بود در نوری شدید، سفید و کورکننده، در اعماق وجودم. هر عشق مذهب کوچکی‌ست بین ایمان و جنون؛ و به این خاطر است که در انتهای راه‌، عاشقان گاهی به خدا می‌رسند، گاهی به خلا…
فهرست مطالب کتاب1: اسب‌های جنگل اولگوت
2: فاحشه‌ی شهر
3: دوشیزه‌ی شقایق
4: کلیسای نتر _ دام _ اُ _ لَرم
بعد از پایان…
ادامه فهرستمشخصات کتاب الکترونیکقیمت نسخه الکترونیک





معرفی و دانلود کتاب داستان مادری که دختر پسرش شد | قلی خیاط | انتشارات نگاه