دسته‌بندی نشده · مارس 10, 2022 0

معرفی و دانلود کتاب صوتی از غبار بپرس | جان فانته | رادیو گوشه



معرفی کتاب صوتی از غبار بپرسکتاب صوتی از غبار بپرس یکی از آثار کلاسیک ادبیات داستانی آمریکاست. جان فانته، نویسنده‌ی آمریکایی – ایتالیایی، با انتشار این عاشقانه‌ی غریب در سال 1939 نام خود را به عنوان رمان‌نویسی برجسته مطرح نمود. راوی اثر حاضر شخصیتی به نام آرتورو باندینی‌ست که به سودای نویسنده شدن به لس‌آنجلس مهاجرت کرده؛ غافل از آنکه در این شهر بزرگ حوادثی پیش‌بینی‌ناپذیر انتظارش را می‌کشد…

درباره کتاب صوتی از غبار بپرس:

جان فانته (John Fante) یکی از نویسندگان بداقبال سده‌ی بیستم بود. این داستان‌نویس برجسته‌ی آمریکایی – ایتالیایی، تا زمانی که زنده بود هرگز چندان که باید و شاید قدر ندید و مورد توجه قرار نگرفت. البته که در برهه‌ای توانست با نوشتن فیلم‌نامه‌هایی نه چندان درخشان به وضعیت فلاکت‌بار اقتصادی خود پایان دهد؛ با این حال رمان‌هایش که برخلاف سناریوهای سینمایی‌ای که نوشته بود، از ارزش راستین ادبی برخوردار بودند، تا مدت‌ها مغفول باقی ماندند.

رمان از غبار بپرس (Ask the Dust) که اکنون نسخه‌ی صوتی آن را پیش رو دارید، یکی از قابل‌توجه‌ترین کتاب‌های جان فانته است. این اثر متعلق است به مجموعه‌ رمان‌های مستقلی که تنها وجه اشتراکشان باهم در این است که شخصیتی به نام آرتورو باندینی‌ در تمامشان کاراکتر اصلی و راوی ماجراهاست. شخصیت باندینی شباهت‌های غیرقابل انکاری با خود فانته دارد. مثلاً هر دوِ آن‌ها (هم شخصیت داستانی و هم خالقش) در آمریکا به دنیا آمده‌اند اما رگی ایتالیایی هم دارند؛ هر دوشان از جوانی سودای نویسنده شدن در سر داشته‌اند و در این راه با سرخوردگی‌های بسیاری مواجه گشته‌اند؛ و مهم‌تر از همه اینکه هر دو نگاهی بدبینانه به زندگی و آدم‌ها دارند.

در کتاب صوتی از غبار بپرس شنونده‌ی ماجرای دلباختگی آرتورو باندینی‌ به دختری مکزیکی خواهید بود؛ ماجرا از این قرار است که باندینی تازه به لس‌آنجلس عزیمت کرده. او در تلاش برای نوشتن و انتشار یک داستان بلند، به این‌سو و آن‌سوی این شهر بزرگ سرک می‌کشد. تا اینکه در کافه‌ای به دختری زیبا برمی‌خورد…

اینجا بد نیست اشاره‌ای هم به زبان خاصی داشته باشیم که فانته در روایت رمان خود به کار گرفته؛ این زبان، در مواجهه‌ی اول غیرادبی و چه بسا آزاردهنده به نظر می‌رسد. اما با پیش رفتن داستان و شناخت بهتر راوی، درمی‌یابیم که این داستان جز با همین زبان عامیانه و لحنِ اندکی سرد و خشن، نمی‌توانسته به درستی بازگو شود.

مطلب خود را با سخنی از چارلز بوکوفسکی در باب کتاب از غبار بپرس و نویسنده‌ی آن به پایان می‌بریم: «…فانته تأثیر قدرتمندی رویم داشت. خیلی از خوندن این کتاب نگذشته بود که شروع کردم به زندگی با یه زن. اون از من بدمست‌تر بود و باهم دعواهای وحشیانه‌ای می‌کردیم. بیشتر وقت‌ها سرش داد می‌زدم که به من نگو حرومزاده! من باندینی‌ام، آرتورو باندینی! خلاصه که جان فانته خدای من بود…»

اقتباس از کتاب صوتی از غبار بپرس:

رمان جان فانته در سال 2006 بدل به فیلمی سینمایی به کارگردانی رابرت تاون شد. تماشای این اثر اقتباسی پس از مطالعه‌ی کتاب از غبار بپرس خالی از لطف نخواهد بود.

کتاب صوتی از غبار بپرس مناسب چه کسانی است؟

علاقه‌مندان به ادبیات داستانی آمریکا بی‌شک از گوش سپردن به رمان صوتی از غبار بپرس لذت خواهند برد.

با جان فانته بیشتر آشنا شویم:

جان فانته به سال 1909 در ایالت کلرادو متولد شد. در 1929 کالج را ترک گفت و خود را یکسره وقف نوشتن کرد. نخستین نوشته‌های منتشرشده از او داستان‌های کوتاهش بودند؛ قصه‌هایی غنی که با زبان بی‌پرده‌ی خود واقعیات نازیبای کلان‌شهر لس‌آنجلس را بازگو می‌کردند. آثار جان فانته تا مدت‌ها پس از مرگ نویسنده ناشناخته باقی ماندند. اما سرانجام در اواخر قرن بیستم بود که به مرور نام فانته در فضای ادبی آمریکا مطرح گشت و داستان‌های کوتاه و رمان‌هایش به عنوان شاهکارهایی مدرن – کلاسیک توجه منقدین و مخاطبین عام را برانگیخت.

سرانجام جان فانته در سال 1983 از دنیا رفت. از دیگر آثار اوست: «رگ و ریشه»، «سرشارِ زندگی».

در بخشی از کتاب صوتی از غبار بپرس می‌شنویم:

پایین توی خیابون اسپرینگ، توی یه بار، روبه‌روی مغازه‌ی کهنه‌فروشی… با آخرین پنج سنتیم واسه یه فنجون قهوه رفتم اونجا. مکانی به سبک قدیم که روی زمینش خاک‌اره بود و دیوارشو طراحی‌های مبتدی لختی پوشونده بود. از اون سالن‌هایی بود که پیرمردها توش جمع می‌شدن. از اون جاهایی که آب‌جوش ارزون بود و بوی ترشیدگی می‌داد. از اون جاهایی که گذشته‌ها توش دست‌نخورده مونده بود. نشستم پشت یکی از میزها، برِ دیوار. یادمه که نشسته بودم و سرمو تو دستام گرفته بودم. صداشو که شنیدم سرمو بلند نکردم. یادمه که گفت: «چیزی می‌خواین بیارم؟»

منم یه چیزی گفتم توی مایه‌های قهوه یا شیر. نشستم تا قهوه رو گذاشت جلوم. زمان زیادی همونجور نشستم و به فلاکت تقدیرم فکر کردم…





معرفی و دانلود کتاب صوتی از غبار بپرس | جان فانته | رادیو گوشه