معرفی کتاب صوتی جاده دابل ترابل و چند داستان ترسناک دیگردر کتاب صوتی جاده دابل ترابل و چند داستان ترسناک دیگر شنونده‌ی چهار قصه‌ی کوتاهِ دلهره‌آور خواهید بود؛ آثاری در قالب نوظهور چت استوری، که علی رغم حجم اندک خود، تأثیری نیرومند بر مخاطب می‌گذارند.
درباره کتاب صوتی جاده دابل ترابل و چند داستان ترسناک دیگر:
شب از نیمه گذشته. دختر و پسری با هم سرگرم گفتگوی تلفنی‌اند. آن‌ها از هر دری با هم حرف می‌زنند و ظاهراً غمی در دل ندارند. تا اینکه دختر متوجه هیاهوی باد در کوچه و خیابان می‌شود، و کمی بعد، این جملات دلهره‌آور را بر زبان می‌آورد:
«از بیرون یه صدایی میاد. انگار کسی داره تو حیاط راه می‌ره.»
پسر ابتدا موضوع را شوخی می‌گیرد و با چند جمله‌ی به ظاهر ترسناک توی دل دختر را خالی می‌کند. اما کمی که می‌گذرد، ماجرا رنگ و بویی واقعی و وهمناک به خود می‌گیرد. انگار که راستی راستی غریبه‌ای در حیاط خانه‌ی دخترک مشغول قدم زدن است…
در کتاب صوتی جاده دابل ترابل و چند داستان ترسناک دیگر شنونده‌ی چهار قصه‌ی دلهره‌آور با عناوینِ پیش رو خواهید بود:
– جاده‌ی دابل ترابل
– سارا
– صدای گریه
همه چیز در ذهنت است
گویندگی این کتاب بر عهده‌ی گروهی از صداپیشگان بوده، و ترجمه‌ی آن به قلم محمدعلی سراجق و پوریا جارچی صورت گرفته است.
چت استوری چیست؟
چت استوری (Chat Story) گونه‌ی داستانی جدیدی‌ست که اساساً مبتنی بر دیالوگ‌های دو یا چندنفره است؛ به نحوی که در آن به ندرت با توصیفات مستقیم یا شخصیت‌پردازی‌های مرسوم در داستان‌های عادی مواجه خواهید شد. چت استوری‌‌ها اغلب حاصل خلاقیت گروهی از نویسندگان‌اند، و معمولاً در بستری خاص (یک اپلیکیشن مجزا یا چت‌رومِ پیام‌رسان‌های مختلف) تولید و عرضه می‌شوند.
مجموعه‌ی چت استوری‌های صوتی‌ای که به همت شرکت توسعه محتوای لحن دیگر تولید شده و در کتابراه موجودند، به قلم مترجمین از زبان انگلیسی به فارسی برگردانده شده‌اند؛ اگرچه در برخی از عناوین، اسامی و فضای قصه‌ها، در راستای جذابیت بیشتر برای مخاطب فارسی‌زبان، تغییر یافته و به حال و هوای ما نزدیک‌تر شده‌اند.
کتاب صوتی جاده دابل ترابل و چند داستان ترسناک دیگر مناسب چه کسانی است؟
علاقه‌مندان به قصه‌های ترسناک مخاطبین اصلی این کتاب صوتی‌اند.
در بخشی از کتاب صوتی جاده دابل ترابل و چند داستان ترسناک دیگر می‌شنویم:
– مامان تو خونه یه صدایی میاد.
– صدای چی؟
– گریه‌ی بچه.
– من خونه نیستم. واستا تا برگردم.
– صدا داره از زیرزمین میاد.
– اون پایین نرو تینا.
– چرا؟ چرا نرم؟
– یه چیزی هست راجع به بابات، که بهت نگفتم.
– مامان صدای گریه‌ی یه بچه میاد. چی داری می‌گی؟
– عزیزم لطفاً بهش اهمیت نده تا برگردم.
