دسته‌بندی نشده · ژوئن 13, 2022 0

معرفی و دانلود کتاب صوتی شعبده باز نجیب | لیندا مارشال | آوارسا



معرفی کتاب صوتی شعبده باز نجیبکتاب صوتی شعبده باز نجیب داستانی کودکانه به قلم لیندا مارشال است. او قصه‌ی پسربچه‌ای را به تصویر می‌کشد که می‌خواهد شعبده‌بازی را امتحان کند و با این کار حسابی خود را به دردسر می‌اندازد. تا اینکه یاد می‌گیرد که یک شعبده‌باز واقعی کسی‌ست که از قدرت خود برای انجام کارهای خوب استفاده کند. نویسنده در داستان خود به کودکان یاد می‌دهد تا برای خوشحال کردن و کمک به دیگران تلاش کنند.

درباره کتاب صوتی شعبده باز نجیب

همه‌ی ماجرا از آنجایی شروع شد که گابریل تصمیم گرفت شعبده‌بازی را امتحان کند. اما هیچ حواسش نبود که این نقش حسابی می‌تواند مایه‌ی دردسر او شود. می‌پرسید چگونه؟ درواقع زمانی که گابریل خواست لیوان شیر را از روی میز غیب کند، آن را به زمین ریخت، عصایش را بیش از اندازه در هوا چرخاند و همه چیز را نامرتب ساخت و در نهایت به جای ناپدید کردن خواهرش، تنها اشک او را درآورد.

گابریل حسابی ناامید شده بود. او دیگر مطمئن شد که هیچ‌گاه شعبده‌باز ماهری نخواهد شد. اینجا بود که مادر مهربانش حرف مهمی را با او به اشتراک گذاشت: «شعبده‌بازهای بزرگ،‌ مردم را خوشحال می‌کنند؛ اگر می‌خواهی شعبده‌باز بزرگی شوی، باید به بقیه کمک کنی نه این که مایه‌ی دردسرشان بشوی!»

گابریل با در نظر گرفتن این موضوع، به سرعت شروع کرد به پاک کردن شیر از روی زمین و جمع‌وجور کردن اسباب‌بازی‌هایش. وقتی که مادرش دوباره به پیش او باز بازگشت، گابریل عصای جادویی‌اش را تکان داد. بله! او حالا به یک شعبده‌باز واقعی تبدیل شده است.

لیندا مارشال (Linda Elovitz Marshall) نخستین بار کتاب شعبده باز نجیب (The Mitzvah Magician) را در سال 2012 منتشر کرد. او در اثر حاضر اهمیت کمک به دیگران و خوشحال‌سازی آن‌ها را به کودکان آموزش می‌دهد.

در نکوداشت‌ کتاب صوتی شعبده باز نجیب

– داستانی شیرین و پر انرژی… (Booklist Online Website)

کتاب صوتی شعبده باز نجیب مناسب چه کسانی است؟

لیندا مارشال کتاب صوتی شعبده باز نجیب را برای کودکان چهار تا هشت سال به نگارش در آورده است.

در بخشی از کتاب صوتی شعبده باز نجیب می‌شنویم

“یک آرزو. دو آرزو. اسباب بازی‌ها مرتب شین.”

بعد چوبش رو کناری گذاشت، دونه دونه‌ی اسباب بازی‌ها رو از کف اتاق جمع کرد و با نظم توی جعبه چید. وقتی که کارش تموم شد فورا اون رو برداشت، با عجله به پذیرایی برگشت و روی چهارپایه‌اش نشست.

بازم فکر کرد و فکر کرد.

برای سومین بار از صندلیش بلند شد و باز هم بی سروصدا خودش رو به میز نهارخوری رسوند. این بار بشقاب‌های غذا رو برای خودش، مامانش و جولیا روی میز چید و توی هرکدوم یک بیسکوییت گذاشت. روی میزِ عروسک‌های جولیا هم که کنار میز نهارخوریشون بود جلوی هر عروسک یک بشقاب گذاشت و بعد با عجله به سمت چهارپایه‌اش برگشت و روش نشست.

اون دقیقا به موقع خودش رو بهش رسونده بود، چرا که همون لحظه، مامان در حالیکه جولیا رو بغل کرده بود از پله‌ها پایین اومد، به گابریل که با قیافه‌ی مظلوم روی صندلی نشسته بود نگاهی کرد و گفت: “خب. به کارای بدت فکر کردی؟”





معرفی و دانلود کتاب صوتی شعبده باز نجیب | لیندا مارشال | آوارسا