دسته‌بندی نشده · ژوئن 8, 2022 0

معرفی و دانلود کتاب ماجرای کمیسر کلیکر 4: عملیات سری کشک | راینر ماریا شرودر | انتشارات پرتقال



معرفی کتاب ماجرای کمیسر کلیکر 4: عملیات سری کشکتا حالا یک کارآگاه باهوش را از نزدیک دیده‌اید که بتواند بدون اسلحه تبهکاران را دستگیر کند؟ کتاب ماجرای کمیسر کلیکر 4: عملیات سری کشک نوشته راینر ماریا شرودر شما را به دل یک ماجراجویی هیجان‌انگیز و دشوار پلیسی می‌برد که کمیسر ناگل باید راز آن‌ها را کشف کند. این کتاب یکی از پرفروش‌ترین مجموعه‌های کارآگاهی جهان است که شما را عاشق خودش می‌کند.

درباره کتاب ماجرای کمیسر کلیکر 4: عملیات سری کشک

داستان‌های پلیسی ومعمایی همیشه جذابند و می‌توانند نفس شما را در سینه‌تان حبس کنند! راینر ماریا شرودر (Rainer Maria Schröder) خالق این مجموعه پرطرفدار پلیسی است و در کتاب ماجرای کمیسر کلیکر 4: عملیات سری کشک (Kommissar Klicker 4: Geheimsache Pustekuchen)، شما را با کمیسر ناگل که به خاطر کله کچلش با نام کمیسر کلیکر شناخته می‌شود، همراه می‌کند.

داستان کتاب با برخورد اتفاقی کارآگاه کلیکر با یک باند بزرگ سرقت ماشین آغاز می‌شود. شش خلافکار سابقی هم که حالا به آدم‌های درستکاری تبدیل شده‌اند، ‌در این عملیات کمیسر را همراهی می‌کنند. آن‌ها خبردار می‌شوند که دزدها،‌ یک جلسه مافیای بسیار بزرگ و مهم برای سرقت ماشین‌ها دارند و تصمیم می‌گیرند هر طوری که شده است از کارشان سر در بیاورند. اما این بار کارآگاه و دوستانش، با یک باند سرقت بسیار حرفه‌ای طرف هستند که به این راحتی‌ها در دام نمی‌افتند!

کمیسر و شش همراه با وفای او، نقشه‌های زیادی برای نزدیک شدن به این باند بزرگ سرقت می‌کشند و در تلاشند هر طور که شده آن‌ها را دستگیر کنند! کمیسر آنقدر مطمئن درباره دستیگری آن‌ها حرف می‌زند که انگار قرار است یک لیوان آب بنوشد! اما این بار مسئله به سادگی گذشته نیست!

به نظر شما کمیسر می‌تواند آن‌ها را دستگیر کند یا این بار شکست می‌خورد؟!

کتاب ماجرای کمیسر کلیکر 4: عملیات سری کشک برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب ماجراجویانه و هیجان‌انگیز را به همه کودکان7 تا 12 ساله‌ای که از خواندن داستان و رمان پلیسی لذت می‌برند،‌ پیشنهاد می‌کنیم.

با راینر ماریا شرودر بیشتر آشنا شویم

بدون‌شک یکی از نویسندگان بی‌رقیب داستان‌های ماجراجویانه کودک و نوجوان خالق تریلرهای معمایی و رمان‌های تاریخی، راینر ماریا شرودر است. او نویسنده بسیار توانای آلمانی است که آثار خودش را با دو نام مستعار اشلی کارینگتون (Ashley Carrington) و ریموند م. شریدان (Raymond M. Sheridan) هم منتشر می‌کند. این رمان‌نویس کودک و نوجوان تاکنون جوایز و افتخارات زیادی را از آن خودش کرده است. تاجایی‌که در سال 2003 و 2005 جوایز جشنواره‌های معروف جوانان را به کتاب‌های او اهدا کردند. همچنین او توانسته در سال 1998 جایزه فردریش-گرستوکر را دریافت کند و به همین دلیل هم یکی از نویسندگان افتخارآمیز حوزه کودک و نوجوان به شمار می‌رود.

در بخشی از کتاب ماجرای کمیسر کلیکر 4: عملیات سری کشک می‌خوانیم

کامیون در جاده می‌‏تاخت. لاستیک‌‏های سنگینش آب باران را از روی آسفالت به دو طرف می‏‌پاشیدند و برف پاک‌‏کن شرشرِ باران را از روی شیشه کنار می‏‌زد.

کامیون را آرتی می‌‏راند که با قیافه‌‏ای عبوس به تاریکیِ شب چشم دوخته بود. کمیسر و آدی پای چپ او را با دستبند به پدال کلاچ بسته و خودشان کنار او نشسته بودند.

بارون، بودو، تینو تران و راننده‌ی کامیون که به دست گانگسترها بیهوش شده بود، در اتاق کامیون جا گرفته بودند. آن‌ها با بی‌سیم با مردهای کابین راننده در ارتباط بودند.

دو گانگستر دیگر، یویو و دانیل با استیشن می‌‏آمدند که بِلَکی آن را می‏‌راند. آرتی و هم‌دستانش از طرف دی‏دی دونکل دستور داشتند که استیشن را برای سرقت‌‏های بعدی یک جایی بین بوته‌‏ها مخفی کنند، بِلَکی با فاصله از کامیون رانندگی می‌‏کرد، اما با بی‌سیم با آدی و کمیسر در تماس بود.

موتورسیکلت را کارلو می‌‏راند که اهل راندن وسایل نقلیه‌ی تندرو بود.

بعد از بیست دقیقه رانندگی، آدی پرسید: «چه‌قدر دیگه مونده؟»

آرتی جواب داد: «سر چهارراه بعدی باید بپیچم. بعدش سه کیلومتر فرعی داریم تا برسیم به کلبه.»

«امیدوارم به خاطر خودت هم که شده، اون‌قدر باهوش باشی که قصد فرار نکنی.» لحن کمیسر ملایم بود، ولی نمی‏‌شد تهدید پنهانش را نادیده گرفت.

«مگه مغز خر خوردم؟» آرتی فریاد می‌زد، عصبانی بود از دست خودش، از دست کمیسر و از آن اوضاع درهم و برهم.

«فرار هم بکنی نم‌‏تونی زیاد دور بشی.» کلیکر طوری حرف می‌‏زد که انگار در پارک‌هتل کنار شومینه ایستاده و دارد درباره‌ی فهرست غذای سرآشپز صحبت می‏‌کند. «امکان نداره از دستبندها خلاص بشی آرتی. یه بی‌سیم می‏زنم و همکارهام تمام راه‌‏های اطراف رو چند دقیقه‌‏ای می‌‏بندن. اون‏وقت امتیازت هم به باد می‏ره.»

آرتی غرغر کرد: «خودم این‌ها رو خوب می‏‌دونم.» و به جاده‌ی فرعی پیچید.
فهرست مطالب کتابنویسنده
از عقاب به عقرب
اَکسِل شکسته، پامون که نشکسته
پنجه های تیز
اطلاعات سرّی
تیراندازی در انبار بزرگ
عملیات کشک
تیپ های عجیب و غریب
سه دست شطرنج
ناک اوت
ورق برمی‌گردد
توی تله
احتیاط! صابون مایع!
غافلگیری





معرفی و دانلود کتاب ماجرای کمیسر کلیکر 4: عملیات سری کشک | راینر ماریا شرودر | انتشارات پرتقال