معرفی کتاب صوتی سقاهاکتاب صوتی سقاها تازه‌ترین رمان منتشرشده از عتیق رحیمی، نویسنده‌ی مطرح افغانستانی – فرانسوی است. رحیمی در این اثر، به روایت یک روز از زندگی دو مرد افغان، در طول دوران حکمرانی طالبان، نشسته است. گفتنی است که خوانش این اثر در نسخه‌ی گویای حاضر، بر عهده‌ی رامین ناصر نصیر بوده است.
درباره کتاب صوتی سقاها
عتیق رحیمی (Atiq Rahimi) یکی از شناخته‌شده‌ترین هنرمندان امروز افغانستان است. او در سه حیطه‌ی فیلمسازی، داستان‌نویسی و عکاسی فعالیت می‌کند و در کنار زبان فارسی، بر زبان فرانسه نیز تسلطی کامل دارد. رحیمی در اغلب آثار ادبی و سینمایی خود، روایت‌گر بی‌شمار زخم‌هایی بوده که در دهه‌های اخیر بر پیکر میهن و هم‌میهنانش نشسته است. او هنر خود را به طور کامل به خدمت بازنمایی واقعیت‌های تلخِ جاری در کشور زیبای افغانستان درآورده و این‌چنین، از دردهای جانکاه سرزمینی با تاریخ و فرهنگی غنی گفته که مدت‌هاست رنگ صلح پایدار را به چشم ندیده است.
با این حال، باید گفت که امید هنرمندانی چون عتیق رحیمی به بهبود شرایط وطن، هرگز به یأس بدل نشده و نمی‌شود. ایشان به ضرس قاطع بر این باورند که سیاهی روزی رخت از افغانستان برخواهد بست، و نورِ آزادی و زیبایی همچون گذشته بر این سرزمین تابیدن خواهد گرفت. باری، تا آن روز وظیفه‌ی نویسندگان و هنرمندان متعهد افغانستان این است که درد و اندوه مردم این سرزمین را در قالب آثار هنری و ادبی به گوش جهانیان برسانند؛ و این همان کاری است که عتیق رحیمی در رمان سقاها (Les porteurs d’eau) انجام داده.
اثر مذکور که نخستین بار در سال 2019 به انتشار رسید، دربردارنده‌ی داستانی با محوریت دو مرد افغان است که وقایع آن در روز تاریخی 11 مارس 2001 (روزی که نیروهای طالبان اقدام به تخریب دو مجسمه‌ی بودا در شهر بامیان نمودند) رخ می‌دهد.
رحیمی در کتاب سقاها با به‌کارگیری نثری پیچیده و شعرگونه، به روایت برهه‌ی مهمی از تاریخ معاصر افغانستان پرداخته؛ برهه‌ای که در آن صاحبان افراطی‌ترین و خطرناک‌ترین اندیشه‌های جزمی اداره‌ی امور را در دست گرفته‌اند و کشوری زیبا و بااصالت را با شتابی غیرقابل باور، به اعماق دره‌ی تحجر سوق می‌دهند…
کتاب صوتی سقاها مناسب چه کسانی است؟
کتاب سقاها را بیش از همه به دوست‌دارانِ رمان‌های سیاسی – اجتماعی پیشنهاد می‌کنیم.
با عتیق رحیمی بیشتر آشنا شویم
عتیق رحیمی (Atiq Rahimi) فیلمساز افغانستانی – فرانسوی است که توفیق یافته با اثری دیدنی و درخشان به نام «بانوی رود نیل» جایزه‌ی بهترین فیلم داستانی در هفتادمین جشنواره بین‌المللی فیلم برلین را از آن خود کند. رحیمی در داستان‌نویسی نیز یدی طولا، و البته، افتخاراتی فراوان دارد.
از میان آثار ادبی وی می‌توان به عناوینی چون «خاکستر و خاک» و «سقاها» و «سنگ صبور» اشاره کرد. (کتاب آخر در سال 2008 نویسنده را به جایزه‌ی گنکور رساند.)
در بخشی از کتاب صوتی سقاها می‌شنویم
بیرون نه باران می‌بارد و نه برف. اما همه چیز از فرط سرمای زمستانی منجمد و کرخت شده. تمام کابل مثل یک یخ‌دان است؛ از خاک اُخرایی‌اش گرفته تا آسمان لاجوردی‌اش، از کوه‌های خاکستری‌اش تا رودخانه‌ی بی‌آبش… شهر مثل یخ‌دانی خشک است. عبارت بهترش می‌شود خشکیِ یخی. هیچ ابرِ امیدبخشی در افق دیده نمی‌شود، هیچ قطره‌ی آب شادی‌آوری بر خاک نمی‌افتد و نیرویی برای کنده شدن از کرسی نیست، حتی اگر دیگر شراره‌ی آتش خاموش شده باشد.
مدتی است که یوسف از خواب بیدار شده. آنچه بیدارش کرده، فکر و خیال مردانگی لعنتی‌اش است که از حدود یک سال پیش هر روز صبح، به وقت طلوع آآفتاب، خوابش را آشفته کرده و احساسی غریب در او ایجاد می‌کند…
